ببینید | شور موسیقی

امساک کارگردانی چون اصغر فرهادی از استفاده از موسیقی متن در فیلم‌های سال‌های اخیر دلایل درست خودش را دارد و اینکه به جز موسیقی محیط، نوای دیگری به گوش مخاطب نرسد، با فضای رئالیستی سینمای مدرن او هماهنگ است، اما وقتی بحث آهنگسازانی چون بابک بیات به میان می‌آید، آدم به‌راحتی می‌تواند از خودداری‌هایی از این دست چشم‌پوشی کند.
کد خبر: ۱۳۶۹۷۸۹
تعداد بازدید : 35

البته کماکان فرهادی و فیلمسازانی از جنس او، درباره بهترین آهنگسازان هم مقاومت می‌کنند و این امتناع واقعا هم به معنای بی‌مهری و بی‌اعتنایی به ارزش کار موسیقی نیست، اما در سینمای کلاسیک و داستان‌پردازی‌هایی مبتنی بر وجوه پررنگ دراماتیک، موسیقی‌های بابک بیات و دیگر آهنگسازان کاربلد سینمای ایران برای همیشه کاربرد دارد.

بابک بیات 60 سال بیشتر عمر نکرد، اما همین مقدار هم برای درخشش و ماندگاری او کفایت می‌کرد. کافیست نگاهی به فهرست پرشمار کارهایش در زمینه ساخت موسیقی برای خواننده‌ها، آهنگسازی فیلم، تربیت شاگردان سرشناس و تابلوی افتخارات و جوایزش داشته باشیم تا پی به بزرگی بیات ببریم.

بطرز جالبی بخشی از نام خانوادگی اصلی‌اش (بیات زرندی مطلق) هم به لحاظ واژگانی با بیات ترک یا بیات زند (از آوازهای موسیقی ایرانی متعلق به دستگاه شور) خویشاوندی و انس و الفتی داشت و انگار از همان بدو تولد و آغاز هستی‌اش، ورود به موسیقی و درخشش در این عرصه برای او مقدر شده بود. بهره تسلط بیات بر موسیقی کلاسیک، پاپ و بلوز و ایرانی و فولکلوریک را ما علاقمندان سینما و موسیقی بردیم و بارها از شنیدن آثار او به‌وجد آمدیم و تحت‌ تاثیر قرار گرفتیم.

یکی از ویژگی‌ های آهنگ‌ های سینمایی بیات این بود که به جز سنخیت و هماهنگی کامل با آثار و فیلمنامه و شخصیت‌ها، فارغ از جهان فیلم هم به حیات خود ادامه می‌داد.

هرچند به قدری ملودی‌های بیات با شخصیت‌های فیلم‌ها عجین می‌شد که حتی در شنیدن‌های مجزا و خارج از جهان قصه‌ها هم چهره قهرمانان زخم‌خورده را به‌یاد می‌آوردیم؛ موسیقی‌اش در مرگ یزدگرد، امتداد رنج ملت با نمایندگی آسیابان نگون‌بخت و خانواده‌اش است، قطعاتش در طلسم، حبس پنج ساله عروس در سیاه‌چال را کشدارتر و فرسایشی‌تر می‌کرد، همنوایی سازهای زهی و به‌ویژه ویلون با صدای سوت در شکار، حزن سرنوشت مصطفی و حال و هوای استحاله احمد را با قلب ما پیوند می‌زد، هارمونی سازهایش در عروس در مرز باریک رویا و کابوس حرکت می‌کرد و می‌توانست بسته به موقعیت و حس و حال حمید و مهین رخساره عوض کند، موسیقی مرسدس پابه پای قلم مسعود کیمیایی دست می‌گذارد روی زخم و آرزوهای سرکوب شده رفقا و ...

یکی از آهنگسازی‌های درخشان بیات در سینما متعلق به دو فیلم با یک بلیت است که در آن با بهره‌گیری خلاقانه از ملودی فیلم‌های جیمزباند ساخته جان باری، رویاها و آرزوهای رضا برای ورود به سینما و هنرپیشه شدن را مجسم می‌کند.

بیات در عین حال حواسش به فضای فیلم در فیلم قصه هم است و موسیقی‌اش به جز این به کار تقویت جابجایی دو شخصیت اصلی هر دو با بازی مهدی هاشمی هم می‌آید.

کاری که سال‌ها پیش در اثر دیگری از داریوش فرهنگ و باز هم با حضور هاشمی در دو نقش به بهترین شکل و در فضایی تاریخی انجام داده بود؛ افسانه سلطان و شبان.

علی رستگار - گروه فرهنگ و هنر

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها